00:00
00:00
...در حال بارگذاری

رمان عشق غیر نشدنی/پارت پانزدهم!

109 بازدید

    گزارش فیلم

    -رمان عشق غیر نشدنی- لوکا:اذیت نکنید مهم نیست! آدرین:باشه خیخ... (لوکا و کاگامی و جولیکا مادر پدر لوکا رفتند) فی:مرینت بلندشو بریم... مرینت:باشه...هاااا فی:آدرین!کمک کن مرینت غش کرد! آدرین:فی باید ببریمش خونه...می بریمش خونه ما... (رفتن خونه آدرین) مرینت:فی اینجا کجاست؟ آدرین:آخيش مرینت خداروشکر بهوش اومدی!فی رفته آب قند بیاره... مرینت:چرا اینجاییم؟ ناتالی:آدرین دوستت فی به کمکت نیاز داره! آدرین:اومدم ناتالی...مرینت همینجا بمون! مرینت:باش...تیکی؟ تیکی:جونم دختر... مرینت:باید تبدیل شیم!خال خالیا روشن! لیدی باگ:سلام پیشی باید ساعت ۸ تو برج ایفل ببینمت! لیدی باگ:خال خالیا خاموش.. فی:آخ پرنسسم خداروشکر بهوش اومدی بیا اینو بخور بهتر بشی! آدرین:فی راست میگه! مرینت:باشه بابا... آدرین:خوبه طمعش؟ مرینت:آره آدرین...میتونم با فی خصوصی صحبت کنم! آدرین:بله حتما(رفت بیرون) مرینت:فی من به پیشی پیام دادم که ساعت ۸ تو برج ایفل ببینمش! فی:باشه مرینت بقیش با من!... مرینت: باشه...آدرین دیگه بیا... آدرین:بچه ها الان میام... پلگ:آدرین تبدیل شو یک پیام داری انگار... (آدرین تبدیل شد و پیام لیدی رو گوش کرد) کت نوار:باشه لیدی باگ... (ساعت ۸ شب) فی:مرینت داییت زنگ میزنه و میگه بیا فرودگاه منتظریم... مرینت:باشه فی!...آدرین باید بریم ممنونم بابت همه چیز!...بای:) فی:بای داداش آدرین بیا آبجی مرینت... آدرین:بای... (مرینت و فی دور شدند و مرینت تبدیل به لیدی باگ شد) فی:لیدی مطمئنی؟ لیدی باگ:خیلیییییییی (لیدی رفت برج ایفل و کت هم اومد) لیدی باگ:سلام پیشی... کت نوار:سلام بانوی من...راستش من با اونی ک گفتم بهم زدم! لیدی باگ:خب...پیشی خواستم بگم حست یه طرفه نیست منم عاشقتممم دیوانه وار! کت نوار:چیییی؟ لیدی باگ:آره حقیقته دیگه از هیچ چیز نمی ترسم! کت نوار:هااا لیدی باگ:خال خالیا خاموش! کت نوار:چییی؟! هلو مای بستنی های بلوبریم...خوفین:] بلا پارت بعد ۱۰ لایک موخوام...