00:00
00:00
...در حال بارگذاری

مداحی آذری ، روضه حضرت رقیه (س) با مداحی آقای مهدی عزتی

100 بازدید

    گزارش فیلم
    احمد عزتی احمد عزتی 18 دنبال کننده

    بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنا رُقَیَّةَ بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ خرابه شام مکانی در دمشق که یزید بن معاویه ، اسیران کربلا را در آن جای داد. در منابع روایی این مکان بدون سقف و با دیوارهای سست توصیف شده است و ساکنان آن از سرما و گرما در امان نبودند. بنابر برخی نقل ها شهادت حضرت رقیه در این مکان رخ داده است. خرابه شام در ادبیات عاشورایی به ویژه در مرثیه سرایی ، نوحه خوانی و روضه خوانی مورد توجه قرار گرفته است. سید نعمت الله جزائری در کتاب انوار نعمانیه می نویسد: «منهال امام سجاد (ع) را دید در حالتی که تکیه بر عصا کرده بود و ساق های پای او مانند دو نی بود و خون از آن ها جاری بود و رنگ شریفش زرد بود و چون حال او را پرسیدم فرمودند: چگونه است حال کسی که اسیر یزید بن معاویه است و زن های ما تا به حال شکم هایشان از طعام سیر نگشته و شب و روز به نوحه و گریه می گذرانند. منهال گفت: عرضه داشتم اکنون کجا می روید؟ فرمود: آن جایی که ما را منزل داده اند ، سقف ندارد و آفتاب ما را گداخته است و هوای خوبی در آنجا نمی بینیم. در کامل بهایی چنین آمده است: «در میان اسیران ، دخترکی بود چهار ساله ، شبی از خواب بیدار شد و گفت: پدر من ، حسین (ع) کجاست؟ در این ساعت او را به خواب دیدم سخت پریشان بود. زنان و کودکان جمله در گریه افتادند و فغان از ایشان برخاست ، یزید خفته بود ، از خواب بیدار شد و تفحّص کرد. خبر بردند که حال (اوضاع) چنین است ؛ آن لعین گفت: بروند و سر پدر او را بیاورند و در کنار او نهند ؛ ملاعین (ملعونین) سر را بیاوردند و در کنار آن دختر چهار ساله نهادند. وقتی که آن دخترِ کوچک سر بریده پدر را شناخت ، آن را به سینه چسبانید و با لحن سوزناکی با سر بریده پدر عزیزش چنین سخن گفت: «یا اَبَتاه مَنْ ذَالَّذی خَضَبَکَ بِدِمائِکَ؟ یا اَبَتاه مَنْ ذَالَّذی قَطَعَ وَریدَکَ؟ یا اَبَتاه مَن ذَالَّذی اَیْتَمَنی عَلی صِغَرِ سِنّی؟ یا اَبَتاه مَنْ لِلْیَتیمَةِ حَتّی تَکْبُر؟ یا اَبَتاه مَنْ لِلنِّساء الْحاسِراتِ؟. پدر چه کسی تو را با خونت رنگین کرد؟ بابا چه کسی رگ های گردنت را قطع کرد؟ بابا چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟ بابا دختر یتیم را چه کسی پرستاری می کند تا بزرگ شود؟ بابا چه کسی بر بانوان غارت شده ترحم می کند؟ پدر جان! چه کسی نظر مرحمتی به سوی این چشم های گریان ما می کند؟ ای پدر! چه کسی به این زنان بی صاحب و غریب توجه خواهد کرد؟ پدر جان! ما پس از تو کسی را نداریم. داد از غریبی و بی کسی؟ ای پدر! کاش من فدای تو شده و عوض تو مرا کشته بودند. پدر جان! کاش پیش از این کور شده و تو را به این حال مشاهده نکرده بودم. ای پدر جان! کاش مرا در زیر خاک پنهان کرده بودند و نمی دیدم که محاسن مبارکت به خون خضاب شده باشد؛ در همان موقع لب های کوچک خود را بر لب های بابای شهیدش نهاد و آنچنان گریه کرد که غش کرد و به شهادت رسید. اگر طبق گفته مورخان، ورود اسرا به شام را اول ماه صفر بدانیم و شهادت حضرت رقیه (س) را در پنجم صفر ، نتیجه می گیریم که حضرت رقیه (س) چهار روز در آن خرابه به سر برده است. هنگامی که غسّاله ، مشغول غسل دختر امام حسین (ع) بود ، ناگهان دست از کار کشید؛ رو به حضرت زینب (س) کرد و گفت: ای بانوی بزرگوار! تو از حال این کودک آگاهی؛ او بر اثر کدام بیماری از دنیا رفته است؟ زینب (س) فرمود: چرا چنین سؤالی را می پرسی؟ مگر در بدن او جراحتی دیده می شود؟ گفت: تمام اندام این دختر کبود است، شاید این کبودی، علامت کسالت مخصوصی باشد؛ زینب (س) با چشمان گریان فرمود: ای زن غسّاله ! این کودک هیچ گونه مریضی نداشت. این لکّه های کبود و پوست نیلگون ، اثر تازیانه دشمن است که در راه کوفه و شام به او می زدند. حضرت زینب کبری (س) با تشکیل مجلس عزا در خرابه شام، آنچنان تحولی در مرکز حکومت یزید بپا کرد که زنان شامی و دیگران دسته دسته و گروه گروه برای عرض تسلیت به زینب کبری و بازماندگان دیگر امام (ع) به نزد آن حضرت می آمدند و دختر امیرالمؤمنین (ع) نیز جزئیات شهادت امام (ع) و مصایب دیگر وارد شده بر آن ها را در قالب نثر و نظم برای زنان شامی تشریح می کرد. کار مجلس عزاداری تا آنجا بالا گرفت که حتی زنان آل ابوسفیان از جمله هند، همسر یزید (در خرابه) به پیشواز اهل بیت (ع) رفتند و دست و پای دختران رسول خدا را می بوسیدند و گریه و زاری می کردند. اما تمام این مصیبت های برای این بانوی بزرگ به اندازه شهادت رقیه نبود چون همیشه می فرمودند: اما مصیبت وفات رقیه (س) در خرابه شام کمرم را خم و مویم را سفید کرد. اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنا رُقَیَّةَ بِنْتَ الْحُسَیْنِ الشَّهیدِ احمد عزتی