00:00
00:00
ديوان حافظ غزليات 16
94 بازدید
احمدرضا یداللهی 247 دنبال کننده
دمي با غم به سر بردن جهان يک سر نمي ارزد. در ازل پرتو حسنت ز تجلي دم زد. سحر چون خسرو خاور علم بر کوهساران زد. راهي بزن که آهي بر ساز آن توان زد. اگر روم ز پي اش فتنه ها برانگيزد. به حسن و خلق و وفا کس به يار ما نرسد. هر که را با خط سبزت سر سودا باشد. من و انکار شراب اين چه حکايت باشد. نقد صوفي نه همه صافي بي غش باشد. خوش است خلوت اگر يار يار من باشد.