00:00
00:00
ديوان حافظ غزليات 39
57 بازدید
احمدرضا یداللهی 247 دنبال کننده
گر چه ما بندگان پادشهيم. فاتحه اي چو آمدي بر سر خسته اي بخوان. چندان که گفتم غم با طبيبان. مي سوزم از فراقت روي از جفا بگردان. يا رب آن آهوي مشکين به ختن بازرسان. خدا را کم نشين با خرقه پوشان. شاه شمشادقدان خسرو شيرين دهنان. بهار و گل طرب انگيز گشت و توبه شکن. چو گل هر دم به بويت جامه در تن. افسر سلطان گل پيدا شد از طرف چمن.