00:00
00:00
...در حال بارگذاری

فرنگیس حیدر پور شیرزن کرمانشاهی در رسانه ها

181 بازدید

    گزارش فیلم

    کتاب فرنگیس: خاطرات فرنگیس حیدرپور اثر برگزیده جایزه کتاب سال دفاع مقدس به قلم مهناز فتاحی است که به روایت خاطرات زنی شجاع که در مقام دفاع توانست سرباز دشمن را اسیر کند و نیروی دشمن را به خاک و خون بکشاند، می پردازد. رهبر انقلاب در سفرشان به کرمانشاه به این بانوی بزرگ اشاره کرده بودند و بر ثبت خاطراتش تاکید داشتند. فرنگیس حیدرپور زنی کرمانشاهی است که از قضا در روستایی نزدیک غرب گیلان زندگی می کند، رفتارش پر ابهت تر از تندیس تبر به دستش در کرمانشاه و دلی مهربان دارد. فرنگیس برای سالیان سال خسته و کلافه از دوربین و مصاحبه زیر بار تعریف خاطراتش نمی رفت تا این که بالاخره در این کتاب حاضر به روایت بخشی از حوادثی شد که در طی سالیان جنگ بر وی گذشته است. در سال 1359 پس از حمله عراق به روستای اوازین، مردم به دره های اطراف فرار می کنند. فرنگیس که در آن زمان 18 سال داشت شب هنگام همراه برادر و پدرش جهت تهیه غذا به روستا باز می گردند. اما در طول راه پدر و برادر فرنگیس ضمن درگیری با عوامل عراقی کشته می شوند و فرنگیس در پی برخورد با دو سرباز عراقی بدون داشتن سلاح گرم، با تبر پدرش با سربازان درگیر شده، یکی را کشته و دیگری را با تمام تجهیزات جنگی اسیر می کند و به مقر فرماندهی ارتش ایران تحویل می دهد. کتاب فرنگیس در 12 فصل تنظیم شده که با یک مقدمه شروع می شود و پایان بخش آن «کلام آخر» است. فصل اول به دوران کودکی راوی می پردازد که در آن از جنگ و پیامدهای آن خبری نیست اما سایه فقر و محرومیت در جایی که فرنگیس و خانواده اش زندگی می کنند به خوبی مشهود است. او در این فصل ماجرایی را تعریف می کند که قرار بوده به رغم مخالف خود به عقد یک مرد عراقی در شهر خانقین درآید که با دخالت گرگین خان، از بزرگان فامیل از اتفاق ناخواسته پیشگیری می شود. در فصل دوم، خواستگاری از روستای مجاور، گورسفید برای فرنگیس می آید که این بار ازدواج صورت می گیرد و او با مردی به نام علیمردان زندگی مشترکی را شروع می کند. فصل بعدی نشان می دهد این زن و شوهر جوان زندگی نسبتا خوشی را آغاز می کنند اما در ادامه که شرح آن در فصل چهارم آمده، اول زندگی مشترک این زوج جوان با آغاز جنگ تحمیلی حکومت بعثی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران هم زمان شده و نیروهای متجاوز عراقی خیلی زود از مرزها گذشته و به روستای آن ها نزدیک می شوند. گروهی از مردهای روستا برای مقابله با دشمن به خط مقدم می روند و گروهی دیگر که برای سراغ گرفتن از آن ها راهی می شوند همگی به شهادت می رسند. زنان و مردان باقی مانده در روستا به کوه های اطراف پناه می برند و به این صورت صحنه های دهشتناک جنگ و مقاومت و حماسه آفرینی زنان و مردان غیور مناطق مرزی از جمله خطه گیلان غرب به ویژه فرنگیس و خانواده اش یکی پس از دیگری خود را نشان می دهد. فرنگیس در یکی از این صحنه ها و هنگامی که از پناهگاهی در کوه های اطراف روستا به خانه برگشته تا آذوقه بردارد، در بازگشت با 2 سرباز عراقی مواجه می شود که یکی از آن ها را با تبر می کشد و دیگری را اسیر می کند. در فصل های بعدی کتاب، دوران آوارگی فرنگیس و خانواده اش و دیگر ساکنان روستاهای مناطق مرزی روایت می شود که چندین بار محل اسکان خود را تغییر می دهند. بارها به روستا باز می گردند اما هر بار با بمباران های بی وقفه دشمن مواجه شده و تعدادی شهید و مجروح می شوند. تعدادی از اعضای خانواده فرنگیس هم در این وقایع شهید و مجروح می شوند. علاوه بر بمباران های دشمن، برخورد کودکان و نوجوانان و اهالی روستاها با مین هم بارها حادثه ساز می شود. با توجه به موقعیت جغرافیایی محل سکونت فرنگیس و خانواده اش، او صحنه هایی از دوران دفاع مقدس را روایت می کند که جزو وقایع اصلی جنگ در آن دوران محسوب می شدند. از جمله بمباران های بی وقفه روستاهای اطراف گیلان غرب، حمله منافقین به اسلام آباد و عملیات مرصاد و دیگر وقایعی که جزو حوادث فراموش نشدنی آن دوران هستند؛ همچون سفر مقام معظم رهبری به استان کرمانشاه که در آن سفر مقام معظم رهبری به شهر گیلان غرب هم می روند و فرنگیس موفق می شود با رهبر معظم انقلاب دیدار کند.