00:00
00:00
...در حال بارگذاری

رمان پونی کوچولو قرار است پونی باشیم پارت ۱۱

11 بازدید

    گزارش فیلم
    mr Snake )Eva.zz) mr Snake )Eva.zz) 10 دنبال کننده

    رمان پونی کوچولو قرار است پونی باشیم پارت ۱۱ : دنیای اینه .برعکس معکوس در ناکجا آباد در دنیایی بدون بیشرفت پیش میرویم، و گاهی غر می زنیم ما کجاییم کجاییم . و اینک اینجا دنیای اینه است و بس و پس ، مث ، نس ، پست : اهمم کلوزی ؟ : بله جانم عزیز جانم.بهتر از جانم /: : چرا این جوری حرف میزنی تو؟ : هیچی بابا میخواستم به ماجرا جو بدم همین . کریسالیس جواب داد: اولا اینجا ناکجا آباد نیست و دنیای اینه است دوما پیشرفته تره سوما شخصیت های برعکس ما اینجان میتونیم ازشون کمک بگیریم غیر لونا و سلستیا البته . : اوومم چرا؟ مگه اونا چشونه؟ : خوب اینجا بده ان ولی میتونیم از تیریکسی که اینجا الکونه ، درپی اینجا که دانشمنده ، سانست اووم و لاوی کمک بگیریم : لاوی کیه؟ دوستته؟ : اوووممم نه خودمم توی دنیای اینه قدرت دادن عشق دارم و خوب....کریسالیس ادامه نداد . : چیزی شده کریسی؟  کلوزی اینو پرسید . کریسالیس گفت: نه نه فقط .... اونم دیگه گروه چنچلینگ اش رو نداره : یعنی چه که ندارد او چنچلینگ های عزیز اش را مگه او هم عشقی گرفته ایا؟ : کلوزی ؟ : باشه باشه غلط کردم حالا جوابم رو بده . : خوب نداره دیگه بازنشسته شد حله؟ : بله حل است ای زیبای من اممم ببخشید اره گرفتم حله . تیرک: یعنی دلم میخواد بگیرم بزنمت تو دیوار هیف دیوار نیست اینجا و تو دوستمی. کلوزی جوری که تیرک صدای اون رو نشنود گفت: خیلی بی رحمی من کریسالیس رو بیشتر دوست دارم با صدای لطیفی ادامه داد : بریم لاوی رو پیدا کنیم ؟ کریسالیس با سرش تائید کرد: آره فکر خوبیه برم هز چند هنوز نمی دونم  اون کجا زندگی میکنه از آخرین ملاقات مون..... خوب دو سال قبل حمله به کانترلات بود اره دو سال قبل دقیقِ دقیق کریسالیس بال های توری مانند خودش را باز کرد : بجنبید نباید دیر کنیم این بهترین راهه می توانم  ازش کمک بخواهیم. بعد بدون اینکه به دو دوست خود نگاه کند به سرعت پرواز کرد.  : وایی محشر بود باید بره توی گروه واندربورد،  کلوزی گفت . تیرک رو به کلوزی کرد وگفت: زود باش بریم دنبالش . بعد پگاه کوچک را روی دوش خودت که کمی لاغر بود گذاشت و به سمت جایی که کریسالیس رفته بود دوید . و دید که ملکه تغییر شکل دهنده با حالتی مات و مبهوت به جلو خیره شده رو به روی ملکه کسی درست همانند آن دیده می شد اما فرغ هایی هم داشت بال های اون پرونه ای بودند و سبز رنگ و چشم های اون مثل کریسالیس سبز زمردی زیبایی داشتن  تیرک زمزمه کرد : اون باید ... لاوین کریسالیس باشه اما .... ، نگاه تیرک به قلب های شکسته روی بال او رفت و همین طور یک تور زیبا که دور گردنش بود ادامه داد: یعنی اون ، شرور شده؟ کریسالیس به حرف آمد و ادامه داد: اره !اما این ممکن نیست من .... شروره منم نه اون . لاوین گفت: اوه بله بله درسته اما تو تقربیا ۱۵ سال است مرا ندیدی و نمیدونی اینجا چه اتفاقاتی افتاده کیدنس شرور مرده و من به جای او با پرنسس ها متحد شدم تا انتقام بگیرم . کریسالیس شوکه شد:  انتقام از کی ؟لاوین خنده شیطانی ترسناکی سر داد از تو . و بعد پرتویی به کریسالیس شلیک کرد  کریسالیس به سرعت جا خالی داد و پرتو به درختی برخورد کرد: اوه نزدیک بود ها . کریسالیس این را گفت و بعد ادامه داد : ببین لاوین ،گروگارد جادوی من و ....دوستانم رو گرفته یه کم عدالت به خرج بده لطفا لاوی. : من کاری به آن دو تا ندارم ، اما من و تو باید با هم دوئل کنیم. لاوین کریسالیس این رو گفت . : دارم میگم جادو ندارم اون وقت تو می گی دوئل چقدرم شیک و با کلاس صحبت میکنی . کریسالیس در جواب حرف لاوین این را گفت اما لاوین با جدیت تمام گفت : مهم نیست من و تو باید دوئل کنیم و این ضعف تو به نفع منه. و بعد پرتویی به سمت کریسالیس شلیک کرد و کریسالیس بلافاصله جا خالی داد و همان موقع بود که گل سرم روی زمین افتاد و تبدیل به یک سنگ الماسی شکل شد: این .... این خیلی عجیبه . کریسالیس این را گفت و گل سر را برداشت اون به شدت درخشید و بعد پرتویی قدرتمد از شاخ کریسالیس خارج شد و به لاوین کریسالیس برخورد کرد ، اوه نه این غیرممکن است . لاوین گفت.  تیرک و کلوزی به هم نگاه کردند : جادوت اون برگشته .برای ادامهhttps://aparat.com/v/pG5wO