00:00
00:00
...در حال بارگذاری

رمان پونی کوچولو قرار است پونی باشیم پارت ۵

43 بازدید

    گزارش فیلم
    mr Snake )Eva.zz) mr Snake )Eva.zz) 10 دنبال کننده

    رمان پونی کوچولو قرار است پونی باشیم پارت ۵ : در جنگل اورفری این امکان نداره پرنسس کریسالیس... اون بیشتر از همه ما دوست داره پونی با....شه _مشکل همینه تیرک و اون الان فرار کرده و این یعنی خیانت _اما پرنسس کریسالیس دوست ماست ، کلوزی تو که چیزی بهش نگفتی؟ _اووم خوب چرا تقربیا گند زدم روز چهارم: دوباره من اینجام ، میون این خونه ام، دوباره تنهاام... _اووم کریسالیس ؟ (وسط شعر خوندن امد) _زیکورا؟ :آره خودمم تو اینجا چی کار میکنی مگه نباید تو قصر باشی؟ :راستش جریان اش طولانیه . _باشه بیا بریم کلبه من اونجا حرف می زنیم _نه چی؟ _می خوام خودم با خودم با و یه امپراطوری جدا داشته باشم از اینکه با بقیه باشم و بهم خيانت کنند خیلی بهتره. بعدش با سرعت تمام به سمت اعماق جنگل اورفری رفت و در همین حال در کانترلات... _پرنسس ، پرنسس. _اوه توراکس، اوسلوس شما این جا چی کار میکنید؟ اوسلوس لبخند زد و گفت: آمدیم...دیدن ملکه مون. _ ملکه تون؟ اون خیانت کار؟ امکان نداره ، اون باید دوباره سنگ بشه. فقط اون البته. توراکس با استرس پرسید: چی؟ مگه اون چی کار کرده؟ _اون فرار کرده . _اما پرنسس من مطمئنم اون یه دلیل منطقی داره خواهش میکنم اون ملکه ماست . _باشه چهار روز ، فقط دو روز وقت دارید پیداش کنید و اون رو اصلاح کنید وگرنه دیگه خبری از بخشش نیست. _باشه .. باشه . حتما . بریم اوسلوس توی راه اوسلوس از توراکس پرسید: فکر میکنی اون چرا رفته ؟ چه اتفاقی افتاده؟. توراکس جوابی نداشت اما امیدوار بود که زود کریسالیس رو پیدا کنه .توی راه اوسلوس پرسید: توراکس فکر می کنی چرا اون رفته ؟ توراکس فکر کرد و گفت: احتمالا یه اتفاقی بین اون و کلوزی افتاده حالا بیا باید به بقیه بگیم تا پیداش کنیم. در جنگل اورفری کریسالیس در حال قدم زدن و جمع کردن میوه های وحشی برای خودش بود: اوه خیلی خوبه یادم رفته بود این کار چه حس خوبی داره ، میدونم الان تیرک و کلوزی خیلی نگران آن اما.... این بهترین کار بود به هر حال پونی بودن خیلی کیف میده فقط خودتی و نیاز به تغذیه عشق و تغییر شکل نداری.و.... اوومم به به این تمشک ها واقعا خوشمزه آن. درست همان موقع گل سر قلبی اون شروع به درخشان شدن کرد و بعد چند ثانیه خاموش شد :چی؟ الان چرا درخشید؟فلوری گفت در شرایط خواص میدرخشه و یا وقتی کار خاصی انجام بدی . این گل سر واقعا عجیبه.بعد به آسمان نگاه کرد هوا طوفانی به نظر میرسید: خوب بهتره یا اوضاع بدتر نشده یه پناه گاه پیدا کنم اون غاری که قبلا توش بودم خوبه ، گرمه و بزرگ فقط باید یک سری وسیله برای خواب پیدا کنم و یه جای هم برای غذا ها . کریسالیس شروع به جمع کردن وسایل مورد نیاز کرد و درست همان موقع که داشت وارد غار میشد تا استراحت کنه صدایی آشنا و دوست داشتنی گفت: کریسالیس؟ ادامه دارد....