00:00
00:00
...در حال بارگذاری

رمان میراکلسی شاهزاده پارت ۸(رمان در کپشن)

85 بازدید

    گزارش فیلم
    mrenet1388 mrenet1388 145 دنبال کننده

    رمان میراکلسی شاهزادهپارت ۸از دید ادریناه اه اه چرا این پسره ی مو ابی برگشت تو همون المان میموند دیگه نه اقا تنش میخاره اگه مقام رو میخواد برای اون من فقط میخوام یه کارگردان شمحوصله ی هیچ کار دیگه ای رو ندارمولی اگه اون جنگ میخواد من هستماز دید لوکامردک زرد أنبو فکر کرده کیه مگه مرینت قرار نبود با من ازدواج کنهاخه کی زنشو به اسم صدا میکنه باید بگه عزیزم یا شاید همسر یا خانوم مرینت تازه شنیدم بیشتر صداش میکنه مرینت دوپنگ چنگ بیچاره مرینت اون لیاقت کسی رو داره دوسش داشته باشه تمام این سال ها به مرینت فکر میکرد کوچولو بود چقدر کیوت بودکاش بابام مامانمو طلاق نمیداد کاشکی مامانم با بابای ادرین دوست نمیشد کاش عاشق هم نمیشدنو . . . از دید مرینتیعنی بین این دوتا چه خبره چرا با این که لعد از سال ها هم دیگه رو دیدن به هم یه سلام خوب نگفتن یه کاسه این زیر نیم کاسه اسولی امروز خیلی باهال بود فهمیدم ادرین هنوز بچه اس چون اون خرسه(توی پارتای اول گغتم اگه نخوندین برین بخونین)رو با خودش تو مدرسه هم میبره ادرین :(با داد و عصبانیت نمیخوای بری لباستو عوض کنی مرینت:رفتم بد اخلاقرفتم تو اتاق یه فکر عالی داشتم چرخ خیاطی رو برداشتم وای که چقدر کیوته صورتیه و روش جاهایی که دستت نمیخوره پروانه اسحواسمو جمع کردم وقت این بود که یه کاری کنم رفتم تو اتاقش یه عکسشو برداشتمیه عالمه پارچه هم از اتاق خیاطی ملکه مادر (مامان بزرگ آدرین)برداشتم پنبه هم برداشتم الان وقتشه هاهاهاها نه ههههههههههه(بیخیال مری)اوکی بابانخ رو وصل کردم دوختم دوختم دوختم و دوختم ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~های شکلاتیا این دفعه خیلی سوال تو ذهنتون گذاشتم به خودم افتخار میکنمشوخی کردمخب بچه ها اینم نصف دلیل اینکه لوکا دیگه ولی اهد نیست اینجا بوددیدین ادرین دیگه مقامشو نمیخواستتتمری چی دوختدعوای اینا جریانش چیههمه و همه و همه ی اینا در پارت بعدبچه ها لایک و کامنت ها کمه از پس فردا دیگه یه پارت میدم روزانه نویسنده رمان:Baran.s