00:00
00:00
...در حال بارگذاری

وانشات اسمات

38 بازدید

    گزارش فیلم

    ا.ت با صحنه ای رو ب رو شد که انتظارشو نداشت......ا.ت سر جاش میخکوب شد بعد اروم اروم قدم برداشت و جلو رفت هر چی بیشتر جلو میرفت روشنایی های بیشتری میدید تا رسید ب ی فضای خیلی رمانتیک :) + گل رز؟؟؟ ویییی من ب گل رز حساسیت دارم ا.ت شروع میکنه ب عطسه کردن، جین صدای ا.ت رو میشنوه و میاد پیشش _ مشکلی پیش اومده؟؟ چرا عطسه میکنی؟ سرما خوردی؟ + نه فقد ب این گلا حساسیت دارم _ خب زودتر میگفتی _ لوکا! شارلوت! زود بیاین اینجااا * خب داشتم میگفتم اون دختره خیلی لوس بود همش دعوا میکرد حتی موهای دختر خالش هم میکشید « ارباب داره صدامون میکنه پاشو گمشو بریمممم تعریف کردن بسهههه * عشقم « اوه مای گاد جونم عسلکم* گمشو با خودت سپر ببر شهید نشی وگرنه همه ی کارات میوفته گردن من « ایششش انتی رمانتیک نمیتونستی نزنی ت ذوقم اههه اخه عشقم عی وسط چه کوفتی بود* واااای خداااا قیافشو خخخخ جوش نیار عنتر برقی « عنتر عمته ( بدبخت عمش -_- ) ماهیتابه رو پرت میکنه سمتش * هوییییی چرا ماهیتابه پرت میکنی « برو بابااااااا _ شماها چخبرتونههههههه مگه من صداتون نکردم چرا دارید مث سگ و گربه دعوا میکنید * ا....ا....ا... ارباب ببخشید « ببخشید ارباب _ گمشین گل های رز رو جمع کنید *چشم « چشم ___________________________________.راستش من گفتم بیای اینجا بخاطر اینکه دوس داشتم امشبو با هم خوش بگذرونیم اگه مشکلی داری ب من بگو فک کن اینجا خونه ی خودته + اهااا مرسی _ فیلم ترسناک دوست داری؟ . + ارهههه چ جورم عاشقشمممم _ خواهیم دید ___________________________بعد از دیدن ۱۵ تا فیلم ترسناک -_- _ ا.ت بهتر نیست بریم بخوابیم؟ + جیغغغغغ یکی اونجاس جیغغغغغ _ بعله دیدم چقد عاشق فیلم ترسناکی -_- جین ا.ت رو بغل میکنه میبره توی اتاق مهمان و روی تخت میزارتش( وی مث سگ داره میترسه چن اینجا هم تاریکه -_- ) + م...م...میشه لطفا پیش من بخوابییی؟؟ تورو ب هرکی که میپرستی امشب پیشم بمون میترسم _باشه خب بگیر بخواب من خستمه + باشه ا.ت و جین میخوابن ا.ت به انتخاب خودش روی مبل میخوابه و جین روی تخت حدود ساعت ۴ صبح بود ک ی صدایی باعث شد ا.ت و جین از خواب بیدار بشن لوکا و شارلوت داخل اشپزخونه داشتن غذا میخورن ک یکی از بشقاب ها از دستشون میوفته و صدا ب گوش جین و ا.ت میرسه * گند زدی فرزند گرامی « خفه شووووو همش تقصیر توعهههه* یکی داره میاد اینجا بیا این پتو رو بگیر بزار رو سرت بدوووو « حیف یکی داره میاد وگرنه میکشتمت -_- + صدای چیهههه؟؟ روح مرده اومده جیغغغغغ _ هیسسسس ساکت نباید بفهمه ما اینجاییم+ من میترسممممم هققققق _ ساکت شووووو مگه بچه ی ۳ ساله هستی + نه ولی از جن و روح میترسممممم یا خداااا _ ا.ت؟؟ ا.ت؟؟ بیدار شو منم میترسممممم ا.تتتتت صدای زوزه ی گرگ های جهنمی ب گوش میرسید جین اروم اروم قدم بر میداره و ب سمت اشپزخونه میشه وقتی میره داخل اشپزخونه که میبینه لوکا و شارلوت دارن غذا میخورن -_- _شما بودین؟! -_-* چی ارباب؟؟ _ یعنی شما صدای زوزه ی گرگ در نیووردین؟ « ن _ پس یعنی......جین سرشو بر میگردونه و............خودم میدونم این پارت خعلی چرت شد دلیلش هم اینه ک از بس درس خوندم مخم تعطیل شده اوفففف -_- پارت بعد رو جبران میکنم و بیشتر مینویسم ب شرط اینکه حمایت کنید خو میدونم بد جایی تموم کردم xdddd هر وقت شرایط کامل شد میزارم شرایط : ۲۰ کامنت ۳۷ لایک باییییییی